بعد از فاجعه انقلاب ۵۷ در ایران انقلاب سیاسی دیگری در جهان رخ نمی‌دهد!

پیش از به قدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران، کرد و بلوچ و کرد و گیلک و عرب و مازنی و بختیاری کنار هم در ارتش  ایران در کار دفاع از مرزهای ملی بودند و در شهر و روستا، بخشی از رنگین‌کمان زیبای فرهنگ غنی ایران را شکل می‌دادند

تصویری از روزهای انقلاب ۵۷ در تهران - فرارو

اسلام سیاسی در ایران ۴۵ سال پیش در وضعیتی به قدرت رسید که نظام پادشاهی وقت، تمام توانش را برای دفاع مقابل تهدید‌های خارجی بسیج کرده بود و رهبران مذهبی را در قواره‌ای نمی‌دید که در داخل، هوای قبضه قدرت سیاسی در سر داشته باشند و تغییر الگوی زندگی مردم و انحراف مسیر حرکت جامعه را هدف قرار دهند.

طی سه دهه پیش از آن، هم‌وغم حکومت در ایران ریل‌گذاری برای رسیدن به توسعه پایدار اقتصادی، گشودن تدریجی پنجره‌های سیاسی و ایجاد زیرساخت‌های لازم به منظور قوام گرفتن ریشه‌های دموکراسی و رشد ماندگار آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بود؛ با این باور درست که دموکراسی در جامعه فقرزده پا نمی‌گیرد، چنانکه گل لاله در شوره‌زار.  

تقویت هدف‌دار طبقه متوسط به عنوان ستون فقرات اقتصاد ایران، جلب احترام به مالکیت خصوصی و رعایت قانونمند حدود مالکیت حقیقی و حقوقی، تشویق به رشد سرمایه در مجتمع‌های اقتصادی، تشویق مردم به پس‌انداز، تقویت ارزش پول ملی، توسعه بانکداری، توسعه ارتباطات، تقویت ظرفیت‌های دفاع ملی با بهترین استانداردهای جهانی، هم‌زمان با سوادآموزی، تمرکز بر افزایش سطح درآمد و رفاه کارگران، توسعه کشاورزی مکانیزه و انتقال تدریجی نیروی انسانی از روستا به شهر با انگیزه تغییر الگوی زندگی، تاکید بر تامین اجتماعی و بهداشت و درمان، افزایش کیفی و کمی آموزش در دانشگاه‌ها و تشویق گردشگری در درون و بیرون از ایران فقط شماری از تلاش‌های برنامه‌ریزی شده‌ای بودند که در راه رسیدن به یک جامعه پویا و شکوفا و شادمان صورت می‌گرفتند.

پیش از به قدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران، کرد و بلوچ و کرد و گیلک و عرب و مازنی و بختیاری در ارتش ملی ایران کنار هم، در کار دفاع از مرزهای ملی بودند و در شهر و روستا بخشی از رنگین‌کمان زیبای فرهنگ غنی ایران را شکل می‌دادند.

۵۰ سال پیش، ایران نشان‌های تجاری شناخته‌شده‌اش در عرصه صنعت، فرهنگ و هنر را به منطقه و اقصی نقاط جهان می‌فرستاد: لوازم خانگی ارج، کفش ملی، آب‌نبات مینو، هواپیمایی هما، گوگوش، ورزش باستانی و زورخانه‌ای، رقص‌های محلی و ده‌ها محصول و نماد شناخته‌شده دیگر که بازارهای محلی و صحنه‌های جهانی را در اختیار گرفته بودند.

شرکت ملی نفت ایران بزرگ‌ترین و ثروتمندترین شرکت ثبت‌شده در جهان بود؛ جایی که امروز شرکت نفت عربستان سعودی بر آن نشسته است.

پول ملی ایران در سبد ۱۴ پول بین‌المللی قرار داشت و در هر شهر و روستای جهان و در هر بانک کوچک و بزرگی قابل تبدیل و تسعیر به هر پول دیگری بود.

ایران گل سرسبد کشورهای منطقه بود و مردم ایران در جهان احترام داشتند و از آن‌ها در همه‌جا با آغوش گشوده استقبال می‌شد.

در یکی دو سال منتهی به انقلابی که بزرگ‌ترین شکست تاریخ معاصر را به ایران و مردم ایران تحمیل کرد، جامعه در وضعیت انقلابی دیده نمی‌شد، نه از زاویه‌های داخلی و نه از خارج!  

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در سال‌های پیش از خیزش تحریک‌شده در ایران، در کنج خاطر گردانندگان ایران هم نمی‌گنجید که زیر پوست شهر توطئه‌ای خفته و آتشی نهفته که  آماده سر بر کشیدن و سوختن است.

البته عنصر غافلگیری که در جنگ‌ها از جمله عوامل اصلی به پیروزی رسیدن مهاجمان است، در بروز انقلاب اسلامی ایران نیز کارآمد شد؛ پدیده‌ای که در سال ۱۹۱۷ و شکل گرفتن انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن دولت موقت در روسیه نیز تجربه شده بود.

حکومت وقت ایران برای مقابله با مذهبیون افراطی و رفقای چپ آن‌ها آماده نبود؛ هرچند خطر اتحاد سرخ و سیاه در ابراز تفننی نظریه‌های سیاسی به شکل شعار هرازگاه مطرح می‌شد.

عامل تعیین‌کننده دیگری نیز به پیروزی شگفت‌آور و غیرمنتظره انقلاب اسلامی در ایران کمک حیاتی داد؛ تعلل در مدیریت بحران و تزلزل در مقابله با مهاجمان از خارج تقویت‌شده.

در هر سه انقلاب سیاسی بزرگ جهان، حکومت‌های پادشاهی وقت، لویی شانزدهم در فرانسه سال‌ ۱۷۸۹، تزار نیکلای دوم در روسیه سال ۱۹۱۷ و محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، در مقابل شورشیان وادادند و این وادادن از مدتی پیش از جان گرفتن شورشیان، با کوتاه آمدن گام‌به‌گام در برابر مخالفان و «تغذیه تمساح» آغاز شد و ادامه یافت.

در ایران، آغاز پایان دوران پادشاهی عملا از سال ۱۳۵۶ کلید خورد و از شهریور سال ۱۳۵۷ به مرحله فروپاشی وارد شد و در بهمن آن سال با صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش، انتقال قدرت به شورشیان شکل نهایی گرفت و کامل شد.

در هر انقلاب سیاسی همیشه بروتوس‌های خائن ظهور کرده و دروازه‌ها را آگاهانه و گاه ناآگاهانه به روی مهاجمان و مخالفان گشوده‌اند.

در انقلاب اکتبر روسیه شاید گریگوری راسپوتین که خود را به ملکه الکساندرا، همسر نیکلا، تزار روسیه، نزدیک کرده بود، تا حدود زیادی به تحریک شورش‌ها و شکست حکومت یاری داد.

در انقلاب ۵۷ ایران هم فرماندهان نظامی ارشدی که در آخرین ماه‌ها و روزهای مانده از عمر حکومت، پنهان و آشکار با شورشیان همدل شدند و در نهایت با اعلام بی‌طرفی (بخوانید تسلیم)، زمامداری مملکت را به شورشیان تشنه قدرت و تهی از مهارت اداره کشور سپردند، کم نبودند.

در ایران، چند ساعت پس از سقوط دولت بختیار و به قدرت رسیدن شورشیان، محمود طالقانی، یکی از هم‌پیمانان ارشد روح‌الله خمینی، در راه بازگشت از ملاقات حضوری با او، طی گفت‌وگوی کوتاهی در تلویزیون، شگفت‌زدگی هر دو را از رسیدن به پیروزی آسان و بدون مقاومت این گونه بیان کرد: «از آقای خمینی پرسیدم فکر می‌کردید قدرت با این سرعت در دامان ما بنشیند؟ و ایشان گفتند خیر! این معجزه بود!»

خمینی و مذهبیون افراطی همراه او هرگز به کسی دموکراسی غربی و توسعه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی وعده ندادند. این بخش از مسئولیت فریب جامعه داخلی را روشنفکران چپ عهده‌دار شدند که بر دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت پادشاهی آگاهانه چشم بستند و با تخطئه همه چیز، به خود و به مردم مسخ‌شده مدینه فاضله سوسیالیستی را وعده دادند.

و سرانجام شورش‌های خیابانی به تغییر نظام پادشاهی و تکمیل روند انتقال قدرت به نیروهای انقلابی انجامید و مطابق انتظار، در همان نخستین سال تجربه قدرت، در برآوردن انتظارهای مردم از خواب برخاسته شکست خورد.

جنگ با عراق نخستین هدیه شوم حکومت انقلاب ۵۷ در ایران بود که قصد صدور انقلابش به ممالک مسلمان‌نشین را داشت و شعارهایی نظیر «برای رسیدن به قدس از کربلا باید گذشت» یا «جنگ، جنگ، تا پیروزی» را با اندیشه «انقلاب بی‌پایان»، راز ماندگاری‌اش می‌دید.

دو انقلاب سیاسی دیگر جهان نیز از خصیصه جنگ در امان نماندند؛ چنانکه بعد از انقلاب «کبیر»، فرانسه و شماری از دیگر کشورهای اروپایی به مدت ۲۰ سال درگیر جنگ بودند. بعد از انقلاب اکتبر روسیه هم جنگ جهانی اول بلافاصله تمام نشد و بعد از تمام شدن نیز حکومت بلشویکی دوران کوتاه ماه‌عسل را به پایان برد و در جمهوری آذربایجان، گرجستان، اوکراین و سایر بخش‌های امپراطوری سابق به جان مردم افتاد و تا زمانی که اتحاد شوروی سوسیالیستی برقرار بود، بیش از ۳۰ میلیون اتباع آن عمرشان را در جنگ‌های و زندان‌های وحشتناک و «گولاگ»ها (اردوگاه‌های کار اجباری) «دیکتاتوری پرولتاریا» از دست دادند.   

۴۵ سال بعد از انقلاب اسلامی در ایران، بازمانده‌های آن در راس هرم قدرت و کارگزاران جوان‌تر آن‌ها از پایین همچنان به تخریب زیرساخت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران و تغییر الگوی زندگی مردم ادامه می‌دهند و حفظ پایه‌های حکومت را در توسل به اشاعه ترس می‌بینند.

در هر انقلاب سیاسی شروع «دوران انحطاط» و دوام دوران انحطاط اجتناب‌ناپذیر است و در انتهای راه، حکومت انقلابی به شکست کشیده می‌شود؛ بدون به دست آوردن فرصت اصلاح از درون!

 انقلاب فرانسه که در سال ۱۷۸۹ به قدرت رسید، در نوامبر ۱۷۹۹ با کودتا به پایان رسید و انقلاب بلشویکی اکتبر ۱۹۱۷ بعد از تجربه طولانی فساد در ارکان امپراطوری عقیدتی و در نهایت، عقب ماندن امکانات در مقایسه با تعهدات آن، در ابتدای دهه ۱۹۹۰ قرن میلادی گذشته فرو پاشید.

شاید حکومت انقلاب اسلامی در ایران از دلایل شکست انقلاب‌های دیگر درس می‌گیرد ولی آموختن از تجربه‌های شکست انقلاب‌های پیشین ضامن پرهیز از شکست نیست! امروز تعهدات داخلی و خارجی حکومت اسلامی ایران (مانند اتحاد شوروی سابق که تعهداتش را در اروپای شرقی گسترد و در یک رقابت نظامی پرهزینه با آمریکا درگیر بود) به‌شدت از امکانات آن پیشی گرفته است و اگرچه بخش بزرگی از تعهداتش را بین مردم سرشکن و از این راه آن‌ها را فقیر و فقیرتر می‌کند، نمی‌تواند تا مدتی نامعلوم به این روند نامتوازن ادامه دهد و در نتیجه در نقطه‌ای متوقف خواهد شد و آن‌گاه جرقه‌ای سرنوشت محتوم آن را رقم می‌زند.

فساد مالی و سیاسی رنگ غالب و آشکاری است که امروز بر تمام لایه‌های حکومت ایران نشسته و زدودن این پیرایه‌ها خارج از بضاعت گردانندگان آن است.

باید فرصت داد که لایه‌های فاجعه‌بار فساد و انحطاط در همه سطوح ضخیم‌تر و اوضاع حکومت وخیم‌تر شود، هرچند این روند اجتناب‌ناپذیر در جامعه‌ای که قدرت سیاسی آن را رهبران فرتوت مصادره به مطلوب کرده‌اند، بدون مداخله غیر هم تا رسیدن به خط پایان و فروپاشی از درون، ادامه خواهد یافت.

فاجعه انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران نقطه پایان توسل به انقلاب سیاسی برای تغییر در کشورهای منطقه بود و بعد از آن نباید انتظار داشت که انقلاب سیاسی دیگری در این منطقه از جهان شکل بگیرد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه